اين حرف كه ” اگر از مشکلات زندگی فرار کنید مشکلات شما بیشتر می شود”بر این موضوع تأکید دارد که شما همیشه نمیتوانید از مشکلات زندگیتان فرار کنید. اگر بخواهید خودتان را از اتفاقات غیرمنتظره درو نگهدارید، خیلی از فرصتهای زندگی را از دست میدهید. برای همین میبایست ببینیم چه منطقه ی امنی را برای خودمان در زندگی درست کرده ایم و آیا این منطقه امن روز به روز تنگ تر و کوچک تر می شود یا وسیع تر و بزرگتر می شود؟
منطقهی امن زندگی
منظور من از منطقه امن خیلی فراتر از فضای فیزیکی دوروبرتان است. منطقهی امن، اصطلاحی که در روانشناسی و رشد فردی زیاد استفاده میشود، عمدتاً به فضای ذهنیای گفته میشود که برای خودتان خلق کردهاید. این فضا میتواند پناهگاه و خلوت شما باشد، جایی که در آن میتوانید خودتان باشید و واقعاً احساس آرامش میکنید، جایی که در آن هیچ دردسری وجود ندارد و در آسودگی کامل به سر میبرید.
شکی نیست که حتی راحتترین خلوتگاه هم اگر قرار باشد هیچوقت از آن بیرون نیایید، خستهکننده و محدودکننده میشود. اما ناحیهی امن روانی شما با خلوتگاهتان در خانه یک تفاوت مهم دارد؛ منطقهی امن روانی شما کمکم آب میخورد! اگر برای بزرگتر کردن آن کاری نکنید، تنگتر و تنگتر میشود و تا سرحد مرگ به شما فشار میآورد.
برای آنکه انسان سالمی باشید باید بتوانید هرچند وقت یکبار فضای روانیتان را گسترش دهید. اگر نیاز به وسعت یافتن را بپذیرید اعتمادبهنفستان سریعتر رشد میکند.
مقایسه مفید دیگری هم میتوانیم بکنیم. تصور کنید در یکشب سرد و توفانی در رختخوابتان خوابیدهاید. بیرون، باد زوزه میکشد و باران به شیشه میکوبد، اما داخل اتاق گرم و نرم است و زیر لحاف پرتان آرامش دارید. تا وقتی در رختخواب بمانید، احساس میکنید توفان را به راحتی پشت سر بگذارید. اما این احساس به راحتی چقدر میتواند راهنمای خوبی برایتان باشد؟ اگر طوفان طول بکشد، ممکن است گرسنه شوید و اگر باد پنجره های شما را بشکند، حسابی به زحمت می افتید و حتی شاید جانتان به خطر بیفتد. در چنین شرایطی رختخوابتان دیگر از شما محافظت نمیکند و باید از آن بیرون بیایید و دنبال یک جای امن تر بگردید. زیر زمین خانه تان جای زیاد خوبی نیست، اما موقع طوفان آنجا بهترین جاست.
راحتی نمیتواند راهنمای خوبی در زندگی باشد؛ راحتی یک توهم کاملا ذهنی است که فقط به لحظه ی حال مربوط میشود.شاید معمولا از دوش آب سرد خوشتان نیاید، اما اگر در یک بیابان در دمای هوا 45 درجه باشید، دهش آب سرد با یک سطل هم تجملات به حساب می آید. راحتی همیشه به شرایط موجود بستگی دارد.
این مطلب را هم بخوانید: راهکار های افزایش اعتماد بنفس
چطور محدوده ی امنتان را شناسایی کنید؟
فکر کنید منطقهی امن شما همان روال معمولی زندگی، کار، محیط های اجتماعی ،مکان ها و آدم هایی که بیشتر از همه با آنها راحتید است. هیچ اشکالی ندارد که بیشتر وقتتان را در ان محدوده بگذرانید. به این صورت، مجبور نیستید مدام هر تقاوت جزئی در محیط و شرایط را دوباره بررسی کنید. اما، درست همان طور که باورهای شما میتواند شما را در فکرها تصمیم گیری ها قدیمی گرفتار کند، جرئت نداشتن و هرگز پا را از ناحیهی امن بیرون نگذاشتن هم میتواند شما را به فردی ضعیف تبدیل کند که نمیتواند به مساله های زندگی روبرو شوید.
درست همان طور که باید مرتب عضلات و رباط های بدنتان کشش بدهید تا قدرت بدنی و سلامتی تان تضمین شود، ذهنتان هم به حرکات کششی نیاز دارد تا قدرت و انعطافش را حفظ کند. فرصتهای رشدی که زندگی جلوی پایتان می گذارد مثل ماهیچه هایتان می ماند؛ اگر آن ها را به کار نگیرید، تحلیل می رود. تا جایی که میتوانید از این فرصت ها استفاده کنید، وگرنه مجبورید در همان منطقهی امنتان زندگی کنید، منطقه ای که روز به روز کوچک تر میشود و کمکم شما را خفه میکند و فرصت عشق ورزی و لذت بردن را از شما می گیرد.
انسان، به طور طبیعی، از شرایط سخت یا رنج آور دوری میکند. اما هر بار که این کار را بکنید، کمی بیشتر در منطقهی امنتان فرو می روید. اگر آگاهانه و مرتب خودتان را رشد ندهید، د نهایت می بینید در زیرزمین ذهنی تان پنهان شده اید و دوهای توفان دوروبرتان فرا گرفته اند.
دفعه ی بعدی که معذب شدید و احساس شرمندگی کردید و بدون دلیل موجه خواستید از موقعیتی فرار کنید، به خاطر بیاورید اگر به ذهنتان تمرین ندهید و در منطقهی امنتان پناه بگیرید دقیقا را مخالف رسیدن به اعتماد به نفس را در پیش گرفته اید؛ نباید تسلیم شوید. دانشی که از این مطلب به دست می آورید میتواند کمک کند از دیوارهای شیشه ای بیرون بیایید و باورهای محدودکننده را کنار بگذارید.
حالا تصمیم بگیرید که در زندگی خانوادگی، کار و روابط دیگرتان فعال تر شوید و از هر فرصت کوچکی برای رشد استفاده کنید. وقتی مرتب با چالش های کوچک روبه رو شوید، مبارزه طلبی برایتان عادی میشود و ترستان از بین می رود. در نتیجه، وقتی چالش های بزرگتری در زندگیتان پیش بیاید، آمادگی ذهنی خیلی بیشتری برای روبه رویی با آن دارید.
چطور مرزهای منطقه امنتان را گسترش دهید؟
تقویت نیروهای ذهنی درست مثل باشگاه رفتن منظم است؛ نقطه ی مقابل آن، اضافه شدن وزن است که روزبه روز هم بیشتر میشود.
مثلا، اگر از صحبت کردن در جمع وحشت دارید، سخن گفتن در یک مراسم ختم یا یک قدردانی صمیمانه از رییس خوبتان در مراسم بازنشستگی اش میتواند باعث رشد شما شود. میتوانید آرزومند چنین برنامه هایی باشید و به راحتی هر از گاهی این فرصت ها را به دست آورید. یادتان باشد یک سفر هزار کیلومتری با برداشتن یک قدم شروع میشود. بهترین راه برای شروع این است که از هر فرصت کوچکی برای صحبت کردن در جمع استفاده؛ مثلا در نشست هفتگی یا در جمع های خودمانی و خانوادگی.
اقدامت کوچک باعث می شوند در هر زمینه ای منطقه امنتان را گسترش کنید.برای همین کارهایی را جستجو کنید که از آنها ترس دارید.لیستی از آنها تهیه کنید و سپس قاطعانه وارد آنها شوید. خیلی از وقت ها ترس هایی که ما داریم توهمی بیش نیستند و وقتی که وارد آنها می شوید می بینید که واقعاً توخالی و پوچ بوده اند. این گونه است که روز به روز منطقه امنتان بزرگ و بزرگتر میشود. از طرفی اعتماد به نفس شما هم فوق العاده افزایش می یابد.
2 پاسخ
عالی و بی نظیر بود موفق باشید.
در رابطه با اقدام یک کتاب عالی و بی نظیر در این وب سایت دیدم که فوق العاده بود با دوستانتان به اشتراک بذارد
http://razenovin.com/raze-eghdam
سلام.متشکر از توجه شما