همان طور که بارها اشاره کرده ام نگرش شما در قبال خودتان، دیگران و جهان روی توانایی شما درمقابله با حوادث منفی زندگی تاثیر می گذارد. حتی در شرایط غیر عادی و دشوار، فلسفه های وجودی شما وی تجربه ی کلی شما از زندگی تاثیر می گذارد. کسانی که از فلسفه های منطقی پیروی می کنند با احتمال کمتری با اختلالات احساسی مانند افسردگی و اضطراب روبه رو می شوند، و به سهولت بیشتری می توانند مسائل خود را حل نمایند.
اما قبل از هر چیز نگرش به معنای چیست؟ تعریفی که از نگرش در ویکی پدیا وجود دارد عبارت است از: نگرش عبارت است از ترکیبی از باور ها، وهيجان هایی که شخص را پیشاپیش اماده میکند تا به دیگران،ا شیا و گروه های مختلف به شیوه ی مثبت یا منفی نگاه کند. نگرش ها ارزیابی از اشیا را خلاصه میکنند و در نتیجه پیش بینی یا هدایت اعمال یا رفتارهای اینده را بر عهده میگیرند. در این مطلب به هفت نگرش مفید و مناسب برای سلامتی روانی شما اشاره کرده ایم، مطلب را بخوانید و به آنها بیندیشید و بعد آنها را روی خود امتحان کنید.
اتفاقات ناخوشایند و ناگوار مانند جدا شدن از همسر، از دست دادن شغل یا تصادف کردن با اتومبیل ممکن است برای هر کسی اتقاق بیفتد. ممکن است به شکل منطقی با این حوادث رابطه منفی دااشته باشید. تجربه کردن اندوه شدید یا ناراحتی در معرض این بدبیاری ها کاملا قابل درک است.
در مواردی حوادث ناخوشایند بی آنکه تقصیری داشته باشید برای شما اتفاق می افتد. در مواردی هم ممکن است مسئولیت مشخص داشته باشید. ما توصیه نمیکنیم که خودتان رابه خاطر هر حادثه ناخوشایندی که برایتان اتفاق می افتد سرزنش کنید. اما بهتر است هر موقعیت را ارزیابی کنید تا بدانید آیا مسئولیتی در قبال دارید و بعد در این خصوص تصمیم گیری نمایید.
حتی اگر شخصا مسئول یک حادثه منفی نباشید هنور می توانید مسئولیتی در قبال پاسخ های رفتاری برای حادثه بر عهده بگیرید. کسانی که مسئولیتی در قبال حوادث و رویکردها بر عهده نمی گیرند در واقع تسلیم حواث می شوند و اذعان می کنند که کاری از آنها ساخته نیست.
وقتی مسئولیتی در قبال احساسات، اعمال و رفتار خود در نظر می گیرید بهتر می توانید راه حل های خلاق پیدا کنید، و باورتان در توانایی بر خورد با مشکل پسش آمده افزایش می یابد.وقتی حادثه ی خوشایندی اتفاق می افتد باز هم می توانید نقش سهم خود را در بروز این حادثه مشخص نمایید، و بعد به خود اعتماد دهید که در ایجاد این حادثه نقش داشته اید.
وقتی با عبارت “باید” درباره ی خودتان و دیگران می اندیشید، انعطاف پذیری خود درقبول واقعیت ها را محدود می کنید. توانایی انسان در تطبیق دادن خود به شکلی خلاق با آنچه اتفاق افتاده است به موقعیت های مشخص کمک می کند. اما توجه داشته باشید که انسان ها گاه اشتباه می کنند. دنیا هم مکان کامل و صد درصد بی عیب و نقصی نیست. اگر اصرار داشته باشید که دنیا باید این گونه باشد، ممکن است شما را نارحت کند و برایتان افسردگی و اضطراب به همراه آورد.
حتی اگر بهتر باشد و شما ترجیح دهید که حوادث به شکل دیگری رقم بخورند. باز هم بایدی در کار نیست که این گونه که شما می خواهید باشد.
این مطلب را هم بخوانید: روشهای ایجاد انگیزه
می توانید فردیت خود را به روش های مختلف بیان کنید. به عنوان نمونه می توان به طرز لباس پوشیدن، انتخاب موسیقی مورد علاقه، عقاید و نظرات سیاسی و یا انتخاب شغل و حرفه اشاره نمود. با این حال ممکن است در بیان فردیت خود با اشکال روبه رو باشید. علتش این است که ممکن است نگران واکنش دیگران باشید. کسانی که بتوانند فردیت خود را محترمانه ابراز کنند به رضایت خاطر می رسند. وقتی بیینید که شما یک فرد هستید و حق دارید آنطور که دوست دارید زندگی کنید، دیگران هم همین حق را دارند، بر شادی و خوشبختی خود اضافه می کنید.
انسان به عنوان یک موجود اجتماعی دوست دارد عضو یک ساختار گروهی یا اجتماعی باشد. انسان اگر بتواند با دیگران رابطه و تبادل معنی دار داشته باشد شادتر می شود. اما باید توجه داشته باشید که شما هم می توانید با دیگران در ارتباط باشید و هم پایبند ارزش های خو باقی بمانید.
گاه زندگی خیلی ساده غیر منصفانه است، گاه اشخاص با شما بر خورد غیر منصفانه دارند و شما هر کاری که بکنید به تعادل نمی رسید. گاه اتفاقات بد برای بهترین اشخاص روی می دهد. زندگی غیر از اینکه غیر منصفانه است، قابل پیش بینی هم نیست. و در بسیاری از مواقع نامطمئن است.
چه می توانید بکنید؟ میتوانید ناله و غر برزنید و به احساس یاس و فلاکت برسید، یا اگر نخواستید می توانید شرایط را بپذیرید و به زندگی خود ادامه دهید. هر قدر اصرار داشته باشید که زندگی باید منصفانه باشد، این موضوع اتفاق نمی افتد.
زندگی برای همه در مواقعی غیر منصفانه است، امام ممکن است به آن حدی که فکر می کنید هم نو امیدانه نباشد. شما می توانید نقش خود را تا حدی که می توانید منصفانه بازی کنید. اما قبول کنید که بی انصافی وجود دارد، وقتی بی انصافی صورت خارجی پیدا می کند کمتر عصبی می شوید و کمتر کنترل خود را از دست می دهید.
دریافت تایید از کسی که برای ما مهم است چیز بدی نیست. وقتی رئیسمان یا دوستمان ما را تشویق و تحسین می کند احساس خوبی پیدا می کنیم. اما اگر احساس کنید به این تشویق و تحسین نیاز دارید چیز خوبی نیست. متاسفانه بسیاری از اشخاص گمان می کنند به اندازه ای که دیگران تصور می کنند خوب هستند، این ها نمی توانند احساس خوبی در قبال خود داشته باشند. زیرا پیوسته به تایید دیگران نیازمند هستند.
خود را بدون توجه به نظری که دیگران در قبال شما دارند قبول کنید. البته بخواهید و ترجیح بدهید که دیگران شما را تصدیق کنند. اما فکر نکنید که به این تایید محتاج هستید. تعریف و تایید دیگران را به حساب یک پاداش بگذارید نه چیزی مانند حقوق که حتما و صد درصد باید آن را دریافت کنید.
اگر بر این باور باشید که به تایید و تصدیق نیاز دارید و این جز خواسته ها و امیال شما نیست، ممکن است بار احساسی فراوانی را متحمل شوید. ممکن است نگران شوید که آیا مورد تایید قرار خواهید گرفت یا نخواهید گرفت. در این شرایط اگر مورد تایید هم قرار نگیرید ممکن است بترسید که روزی آن را از دست بدهید. اگر بر این باور باشید که حتما باید مورد تایید قرار بگیرید ممکن است اگر این اتفاق نیفتد دچار اضطراب و افسردگی شوید.
این مطلب را هم بخوانید: راه کارهای افزایش اعتماد به نفس
باید در بسیاری از مواقع خود را مقدم بر دیگران بدانید. باید منافع و علایق خود را رعایت کنید. در ضمن به علایق و منافع عزیزان و دیگر مردمانی که د این سیاره خاکی زندگی می کنند، توجه کنید.
اما چرا خود را در صف مقدم قرار دهید؟ وقتی به سن و سال مشخص می رسید لازم است که به نیازهای خود توجه کنید زیرا هیچ کس دیگری این کار را برای شما انجام نمی دهد.
بسیاری از مردم دچار این اشتباه می شوند و نیازهای خود را سرکوب می کنند و در نیتجه خسته یا بیمار می گردند. البته ممکن است در مواقعی لازم باشد که نیاز دیگران را مقدم بر نیاز خود به حساب آورید. به عنوان مثال، پدر و مادر معمولا رفاه فرزندانشان را مقدم بر رفاه خودشان در نظر می گیرند. اما به هر صورت باید خواسته ها و نیازهای خود توجه داشته باشد.
اگر احساس می کنید که توجه به خویشتن به نوعی خودخواهی است، دست از این باور اشتباه بردارید. شما باید در قبال نیازهای خود قبول مسئولیت کنید. وقتی به خواسته های خود رسیدید می توانید به خواسته های دیگران هم توجه کیند.
خودخواهی با توجه داشتن به خواسته ها و نیازهای خود تفاوت می کند. اشخاص خودخواه به منافع خود توجه دارند اما به منافع دیگران توجه نمی کنند. خود خواهی زمانی مصداق پیدا می کند که با زیان رساندن به دیگران به خواسته خود برسید.
اشخاص سالم ریسک می کنند و نامطمئن ها را تحمل می نمایند. توجه داشته باشید برای رسیدن به سلامتی باید بهایی بپردازید. با توجه به اینکه نمی دانید زندگی برای شما در آینده چه برنامه ای دارد، باید ریسک های حساب شده کنید. انجام دادن کارهایی با صد درصد اطمینان به شدت کمیاب است. اما می توانید از شدت اضطراب و نگرانی بی جهت خود بکاهید. شما در دنیایی نامطمئن زندگی می کنید و زندگی کردن با خود نگرانی هایی به همراه می آورد. سعی کنید از زندگی تان لذت ببرید.
